- ADMIN
- دوشنبه 26 خرداد 1399
- 106 بازدید
- 0 نظر
مهدی خلیفه در شكار لشكر جدا ماند. شب به خانه عربی بیابانی رسید. غذایی كه درخانه موجود بود و كوزهای شراب پیش آورد. چون كاسهای بخوردند، مهدی گفت:
من یكی از خواص مهدیام، كاسه دوم بخوردند، گفت: یكی از امرای مهدیام. كاسه سیم بخوردند، گفت: من مهدیام.
اعرابی كوزه را برداشت و گفت: كاسه اول خوردی، دعوی خدمتكار كردی. دوم دعوی امارت كردی. سیم دعوی خلافت كردی، اگر كاسه دیگر بخوری، بی شك دعوی خدایی كنی!
روز دیگر چون لشكر او جمع شدند، اعرابی از ترس میگریخت. مهدی فرمود كه حاضرش كردند، زری چندش بدادند. اعرابی گفت: اشهد انك الصادق و لو دعیت الرابعه (گواهی میدهم كه تو راستگویی حتی اگر ادعای چهارم را هم داشته باشی.)
دیدگاه ارسال شده است
نمایش / مخفی کردن دیدگاه ها